دیروز رفتیم واکسن دخترمو زدیم اولش بازی میکرد خبر نداشت میخاد امپول بخوره وزنش ٥/٧٥٠ قدش ٥٩ دور سرش نمیدونم بعدا بردیمش تو اتاق واکسن بهش قطره فلج اطفال دادن بعدش امپول اوردن دید متوجه شد کلی گریه کرد براش از خونه اسباب بازی برده بود سرش گرم شد گریش بند اومد ذست خانوم پرستارو همچین گرفته بود و گریه میکرد بعد از اونجا رفتیم خونه مامانی اینا خیلی ازت مراقبت کرد تا تب نکنی البته قبلش بهت قطره داده بودم خدا رو شکرتب نکردی منم تا صبح ساعت ٦ بالا سرت بودم تو هم مثل فرشته ها خواب بودی عشقم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس...