بدون عنوان

عزیزم منم قصد سزارین بود ولی این دو ماه آخر انقدر تحقیق کردم تصمیم به زایمان طبیعی گرفتم ولی دو ماه آخر از شدت ترس هر شب خواب زایمان می دیدم خودم فکر می کردم زایمانم خیلی سخت باشه ولی پی همه چی رو به تنم مالیدم با خودم گفتم نهایتا یک روز سختی می کشم ولی بعدش راحتم پیاده روی زیاد روزی دو ساعت هر روز بعد هم خوردن گوشت ماهی و میگو و دوش گرفتن هر روز تا هفته آخر هم سر کار بودم ولی خدا رو شکر خیلیییییی راحت زایماان کردم وقتی بدون هیچ دردی به اصرار اطافیان رفتم بیمارستان ماما منو معاینه کرد و گفت برو بخواب تو الان می زای فقط نیم ساعت دردم شدید شد ولی نه اونطوری که داد بزنم یا جیغ بزنم بلافاصله هم دخترم رو دنیا آورد با اینکه بخیه زیاد خوردم ولی همون شب که مرخص شدم خودم تند تند راه می رفتم تا برم خونه ....