روژین روژین ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

هدیه ای از خدا برای مامانی و بابایی

یه روز برفی

امروز یه روز برفیه چقدر هم سرده هوا خونه مامان بزرگیم دیشبم بابا از سر کار اومد گفت شب همین جا بمونیم  چون زمین سره زمین میخوری خدایی نکرده. ذیشب خیلی خوش گزشت الان هم میخایم نهار بخوریم   .شما هم هی شیطونی میکنی لغد میزنی  خدا رو شکر الهی که همیشه سالم باشی دختر نازم ...
15 بهمن 1390

بدون عنوان

مامانیی شما نمیتونی تا به دنیا اومدنت جایی رو ببینی الان داره برف میاد هوا هم خیلی سرده ایشالاه دنیا میای روز ای برفی هم کنار هم باهم میریم برف بازی عزیزم فدات بشم مامانی روز به روز دلم بیشتر میگیره ولی تمام خوشحالی من به دنیا اومدنته چون دیگه تنها نیستم تمام ارزوی من تویی خدایا ممنونم ازت برای این هدیه ای که بهم دادی شکرت خداجون ...
9 بهمن 1390

چیدن اتاق دخمل مامان

دیروز مامان بزرگ با خاله مریم اومدن پهلو ی من و دخملم نهار بعد نهار هم رفتن سر اتاق چیدن دخملم تمام عروسکاشو چسبوندن وسایل سیسمونیشو چیدن ساک بیمارستانشو  چیدن خلاصه خیلی زحمت کشیدن باید براشون یه روزی جبران کنیم دختر گلم عشقم مامانی فقط تو رو دوس دارم ...
9 بهمن 1390

دلشکسته ها بیان بخونن

از خدا میخوام با تمام کسایی که باعث بدبختی تو زندگدی ما ادما میشن بلایی سرشون بیاره که از خدا طلب مرگ کنند.خدایا دلی که شکست خرسند کردنش مشکله شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکله راضیم به رضای خودت و اون روزی که منو دخترم از همه این مشکلات خلاص بشیم و هر کسی که مشکل داره هم همین جور به امید روزای شاد خدایا دوست دارم زندگیمو دوس داشتم ولی هر روز به یه جرمی سوزوندنش دلمو. دیگ برام مهم نیست تو ٣ سال زندگیم فقط ١ سالش خوش بودم ...
7 بهمن 1390

روز سیسمونی خریدن عشق مامان دختر نازم

روز 4 شنبه5-11-90 من و مامان بزرگ با هم رفتیم ساعت 4 بعد از ظهر برای دخملم کلی خرید کردیم دست مامان بزرگ درد نکنه ایشالاه دنیا اومدی بهش خیلی احترام بزاری چون خیلی هواتو داشت هیچ کس مثل اون نبود منو دخترم از اول همش تنها بودیم دخترم خیلی سختی کشید تو 9 ماه خدایا شکرت بازم سالمه دخترم همه دنیای من دخترمه فقط به دخترم روز و شب فکر میکنم خدایا خیلی دوست دارم بابت این هدیه بزرگ .
7 بهمن 1390